Friday, December 2, 2011

چه خجالتی !!!





فرض کنید که به میهمانی کریسمس شرکت کاریابی ای که شما را استخدام کرده است، دعوت شده اید. فرض کنید چون همه دعوت شده ها در شرکتهای مختلفی کار می کنند، هیچ کدام را نمی شناسید. فرض کنید ناگهان شخصی که در کاریابی با شما مصاحبه کرده را می بینید و شروع به صحبت می کنید. فرض کنید شما بعنوان شخصی با زمینه اطلاعات قوی در زمینه آی تی استخدام شده اید و الان هم دارید کار تخصصی انجام می دهید. فرض کنید صحبتها از سلام واحوالپرسی و وضعیت هوا وکار گذشته و شخص دیگری (که او هم متخصص آی تی است ولی اصالتا انگلیسی زبان ) نیز به شما ملحق می شود. فرض کنید نمره آیلتس شما هفت است و هر فرصتی گیر می آورید ، پادکست انگلیسی گوش می دهید و فایلهای انگلیسی را زیر و رو می کنید و لغت حفظ می کنید. حالا فرض کنید در آن شلوغی میهمانی که همه در فضای کوچک یک بار فریاد می زنند تا صدای همدیگه رو بشنوند، فردی که در کاریابی کار می کند حدود 30 ثانیه جملاتی می گوید که شما چیزی شبیه به این می شنوید: " اَز فار اَز دِ کُمپانیز اِستارت دوینگ .... هَوینگ دِ سِیم سیچوویشن .. زومینگ آن دیس پِرپوس ..... " (راهنمایی : به جای نقطه چینها یک سری حروف نامربوط بگذارید مثل : فیگو تینو رینا مثت " ) و طرف در ادامه رو به شما کرده و می پرسد : "سُ واتس یور آی‌دیا اِباوت دیس، امیر؟ " حالا فرض کنید شما که بعضی وقتها صحبتهای عادی فارسی را هم متوجه نمی شوید و چند بار می پرسید، شوک زده می گویید: " پاردون ؟" و طرف همان جملات را می پرسد و این دفعه کافه کمی ساکت تر می شود و متوجه می شوید که خیر مشکل فقط شلوغی نیست و مشکل از سرعت زیاد گویش ، ناآشنایی با این اصطلاحات و هزار و یک کوفت دیگه است از جمله اینکه هیچ وقت شانس شرکت توی بحثهایی شبیه به این و حتی ساده تر را نداشته اید.


وای! چه خجالتی کشیدم! از فردا چی گوش بدم که کمی شبیه این حرف بزنه؟ یقه کی رو بگیرم بگم بابا یک مقدار درباره مسائلی مثل سیاست گذاریهای اقتصادی و تاثیر آنها در آی تی با من ببببببببحث کن که ببینم اصلا حرفی برای گفتن دارم یا نه و اگه دارم چطوری بیانش می کنم؟ چه خجالتی! چه خجالتی!

No comments: