Sunday, January 31, 2010

در انتظار

الان 10 روزه که در انتظار جواب انگشت نگاری هستم ولی نیومده! احتمالا ترورها و بمب گذاریهایی که انجام دادم لو رفته !!

Saturday, January 30, 2010

تست مدیکال

هفته گذشته تستهای پزشکی ( مدیکال ) را انجام دادیم که البته خیلی گرون دراومد. معاینه پزشکی نفری 90 هزار تومان ، آزمایش خون نفری 33 هزار تومان و عکس رادیولوژی نفری 25 هزار تومان . برای خانواده 3 نفره ما تقریبا 425 هزار تومان آب خورد که واقعا زور داشت. من نمی دونم وقتی یک پزشک عمومی ( یا حتی متخصص ) یک معاینه 3 دقیقه ای می خواد انجام بده و 3 صفحه فرم را تیک بزند برای چی باید 90 هزار تومان بگیره ؟
به هر حال گذشت ولی متاسفانه این نرخها واقعا غیر منطقی هستن و چون می دونن که ما در این مرحله هیچ اعتراضی نمی تونیم بکنیم هر کی هر چقدر دلش بخواد می گیره !!!
چه خوبه که بزودی از این وضعیت راحت می شیم !

Sunday, January 24, 2010

آیلتس استقامتی

شاید باورتان نشود که من برای اولین بار در تاریخ 12/20/2007 با وکیلم آقای دکتر خاضع قرارداد بستم و حدود یکسال بعدش هم برای تست پزشکی رفتم . آن موقع اداره مهاجرت استرالیا بعد از ثبت نام ( لاج ) هم آیلتس را قبول می کرد و متاسفانه من نتونستم نمره مناسب ( 6 در هر مهارت ) را بیاورم و فقط بخاطر نیم نمره ( reading را 5.5 شدم ) مهلتم به پایان رسید و مجبور شدم انصراف بدم .
دوباره برای آیلتس ثبت نام کردم و باز هم نیم نمره کم آوردم. افرادی که سال 86 امتحان داده باشند می دونند که یه مدت آیلتس وضعیت عجیب و غریبی داشت. بار سوم هم به همان ترتیب شد یعنی نیم نمره از ریدینگ کم آوردم و حسابی داغون شده بودم. امتحان آیلتس تبدیل به کابوسی شده بود که تمامی نداشت و زندگی ما رو داشت نابود می کرد . هر چی کتاب تست آیلتس در بازار موجود بود ، کار کرده بودم. دو ، سه تا معلم زبان عوض کرده بودم ، هر چی تست قبل از امتحان می زدم ، نمره بالای 6 می گرفتم ولی وقتی می رفتم سر جلسه ، دقیقا از ریدینگ 5.5 می گرفتم . تسلیم نشدم. به توصیه یکی از شاگردهام ( من مدرس برنامه نویسی هستم ) یه معلم جدید گرفتم و اون توصیه کرد که کتابهای تافل را کار کنم . 2 تا کتاب longman و delta را کار کردم ولی بدلیل مشغله های کاری اصلا فرصت مطالعه مثل دفعات قبل را نداشتم . برای امتحان چهارم ثبت نام کردم . سر جلسه قبل از شروع آزمون آهنگی از سامی جابر را پخش می کردند که من گریه ام گرفت . از اینکه اینهمه تلاش کرده بودم و نتیجه نگرفته بودم ، کلافه بودم . آبرویم جلوی دوست و آشنا رفته بود . همه می گفتن تو چقدر کودنی ، این همه کلاس رفتی نباید نیم نمره رشد می کردی و من نمی دونستم چی بگم ! پاشدم رفتم بیرون یه آبی به صورتم زدم و برگشتم سر جلسه. 2 هفته بعد وقتی داشتم صبح می رفتم سر کلاس ، خانمم زنگ زده بود و نمره ام را پرسیده بود . باورم نمی شد : 3 تا از مهارتها را 7 گرفته بودم و ریدینگ را 6 . بالاخره طلسم شکسته شده بود و همانروز زنگ زدم به وکیلم و برای assess دوباره ثبت نام کردم !
شاید هر کس دیگه ای بود خسته می شد و دیگه امتحان نمی داد ولی وقتی به بدتر شدن اوضاع در ایران نگاه می کردم ، با خودم می گفتم تو باید قبول بشی و باز شروع می کردم!

آغاز

من امیر هستم و برای اینکه با سایر امیرهایی که وبلاگهای مشابهی دارند اشتباه گرفته نشوم خودم را امیر - م می نامم و از امروز در این وبلاگ به انعکاس جریان مهاجرت خود و خانواده ام به استرالیا می پردازم. امیدوارم همانطور که من از مطالب سایر دوستان وبلاگ نویس استفاده کردم ( که جا دارد تک تک نام ببرم و از آنها تشکر کنم ) ، این وبلاگ نیز برای بقیه مفید باشد.

به دوستان عزیزی که یک مقدار کمبود اراده دارند و با پیش آمدن کوچکترین مشکلی جا می زنند باید بگویم که این وبلاگ را حتما بخوانید تا روحیه بگیرید . در نوشته بعدی از ابتدای ماجرا برایتان توضیح می دهم ، اما قعلا همینقدر بگویم که در حال حاضر در حال ارسال مدارک پزشکی ( medical ) خود می باشم و امیدورام به زودی راهی استرالیا شوم