Friday, December 16, 2011

شاید تو بتوانی شاد باشی اما من ...

همکار عزیز، دوست گرامی ، تو حق داری شاد باشی ، جشن سال نو است ، کریسمس است، اگر من هم جای تو بودم شاخ گوزن  بر سرم می گذاستم و مستانه راه می رفتم و از برنامه خود برای گذراندن تعطیلات صحبت می کردم. اما من حس عجیبی دارم. اخبار ناگواری که از ایران می رسد، عذابم می دهند. امروز دولت آمریکا مشغول اجرایی کردن راههای تحریم بانک مرکزی است و اوپک هم با افزایش 5 میلیون بشکه ای خود ، این خط و نشان را برای ایران کشید که کم کم باید فروش نفت را فراموش کنی واین یعنی فشار بیشتر بر خانواده ها و دوستان و یاران ما در ایران. از آنطرف هم اسراییل چپ و راست تهدید به حمله می کند و جامعه جهانی ، یکی یکی به صف معترضان و مخالفان ایران می پیوندند. راستش هیچ خوشحالی ندارم وقتی می بینم کم کم توان اقتصادی خانواده ها در ایران به قدری پایین آمده که خرید تخم مرغ هم برایشان سخت است و باید با تامل در موردش برخورد کنند.  من ذاتا آدم مثبت نگری هستم ولی مسئله خیلی جدی تر از این حرفهاست. دوستان عزیز خارج از کشور،  خانواده های شما در ایران چیزی به شما نمی گویند تا مبادا در غربت نگران نباشید ولی ابعاد فاجعه اقتصادی که در ایران در حال روی دادن است را بزودی خواهیم دید. من واقعا نگرانم ، بیش از هر زمان دیگری و واقعا نمی دانم چه باید بکنم. ریشه های ما هنوز در آن آب و خاک است.

2 comments:

Anonymous said...

من ایرانم اوضاع اینطوری که شما فکر میکنی نیست امیدوارم انهایی که مانده اند بمانند تا با تلاش هم از این گردنه سخت بگذریم شما هم که رفته ایی بنویس در هرجا که میشود تحریم و جنگ تنها به مردم بیگناه فشار میاورد امیدوارم ایران بماند نه فقط برای ما که برای همه ی مهاجران که خیلیها به اجبار رفتند که اینجا پناهگاه همه ی ما است

Unknown said...

برای من هیچ چیز خوشحال کننده تر از این نخواهد بود که اوضاع ایران سر و سامان بگیرد. امیدوارم ایران بماند، البته تنها ماندن مهم نیست، بلکه سرافراز ماندن مهم است. شما هر وقت خبر یا اتفاق خوبی در ایران دیدید، ما را هم از لذت شنیدن آن بی بهر نگذارید. سپاس