Sunday, May 23, 2010

اینجا استرالیاست ، صدای ما را از سیدنی می شنوید

سلام ، امیر م هستم از سیدنی . الان ساعت 9:50 شب به وقت سیدنی است و این پست را در حالی تقدیمتان می کنم که تازه به اینترنت پرسرعت دسترسی پیدا کرده ام :
رئوس مطالب :
1- عزیمت به تهران ، فریت بار و خداحافظی
2- پرواز به سیدنی
3- ورود به سیدنی و اقامت در هتل آپارتمان
4- وقایع روز اول
5- وقایع روز دوم

و اما مشروح اخبار :
1-عزیمت به تهران ، فریت بار و خداحافظی :
سه شنبه ( 28 اردیبهشت ) در حالی که از صبح زود با دوندگی بسیار زیاد ، کارها را به اتمام رسانده بودیم ، بالاخره در ساعت 12:45 شب به وقت ایران ، با یک دستگاه اتوبوس VIP راهی تهران شدیم . واقعا روز پر کاری بود . صبح اول وقت نمرات دانشجویانم را تحویل دادم . بعد آخرین جلسه کلاس asp.net یکی دیگه از کلاسها را برگزار کردم و بلافاصله ازشون امتحان گرفتم و نمراتشان را رد کردم. بعد به با همکاران سابق خداحافظی کردم و مشغول خرید یک سری خرده ریز ( از جمله چند قوطی کنسرو ، که واقعا هم روز اول بدردمان خورد ) شدم که خیلی هم وقت گیر بود ، باقیمانده پولمان را دلار خریدیم ( 920 تومان ) و سایر کارهای مربوطه ....
شب در ترمینال صفه اصفهان ، دوستان و فامیل برای خداحافظی دور هم جمع شدند و خلاصه اشک و آه و گریه و ... . سخت ترین لحظه این سفر به نظر من این ساعات بود .
روز چهارشنبه برای فریت بار به فرودگاه بین المللی تهران رفتیم و اونجا به محض رسیدن به ترمینال بار ، نماینده یکی از شرکتهای باربری به سراغ شما می آیند و کاملا شما را راهنمایی می کنند . هزینه ارسال بار برای بالای 100 کیلو گرم ، با همه قیمتهای افزودنی ( مثل مالیات ، و ... ) تقریبا کیلویی 4 هزار تومان می شود .
چند نکته در مورد فریت بار : 1- حتما آدرس ، شماره تلفن و zipcode از جایی که می خواهید بار را ارسال کنید ، آماده داشته باشید . من zipcode و آدرس نداشتم و تا آمدم از وکیلم آدرس و زیپ کد بگیرم ، نیم ساعتی معطل شدم.
- نکته بعدی این که پنج شنبه و جمعه ها ، ترمینال بار تعطیل است .
- نکته بعدی این که قبل از فریت کردن ، لازم نیست خیلی کارتونها را سفت و سخت ، چسب مالی کنید ، چون همه شان باز و چک می شوند و مجددا در کارتونهای بزرگ بسته بندی می شوند
خداحافظی : شب آخر ( پنج شنبه شب ) تا دم رفتن خانواده و دوستان تهرانی ، دور و برمان بودند . موقع تحویل بار متوجه شدیم که وزن بارمان زیاد نیست و کوله پشتی ها را هم در بار تحویل دادیم .


2- پرواز به سیدنی :
پرواز اول تا ابوظبی 1:45 طول کشید و اصلا متوجه نشدیم کی رسیدیم ابوظبی . حدود 2 ساعت در فروگاه ابوظبی منتظر پرواز بعدی بودیم که در این فاصله می توانستیم از اینترنت رایگان استفاده کنیم. داخل گیت یک نوازنده و یک خواننده استرالیایی ، گیتار می زدند و خیلی آرام ترانه می خوانند که در آن فضا بسیاردلچسب بود . هواپیمای دوم با یک ساعت تاخیر پرواز کرد چون اگر زودتر را می افتاد راس ساعت 6 که اوج شلوغی فرودگاه سیدنی بود ، می رسیدیم . ( توضیح اینکه فرودگاه سیدنی جهت رعایت حال شهروندان نزدیک به فرودگاه از ساعت 1 الی 5 صبح تعطیل است ) .
هواپیمایی الاتحاد ، سرویس بسیار خوبی دارد . جلوی هر صندلی یکدستگاه مانیتور لمسی ( ریموت کنترل دار ) دارد به نام E_Box که دهها ساعت فیلم ، موزیک ، سرگرمی و ... دارد. یک بخش از آن هم وضعیت پرواز را نشان می دهد با دو دوربین از جلو و زیر هواپیما که بسیار سرگرم کننده است و حوصله تان سر نمی رود . سرویس غذا هم واقعا خوب بود ( 3 وعده کامل غذا و 5 وعده بین غذا !!! )

3- ورود به سیدنی و اقامت در هتل آپارتمان :

بعلت ترافیک اول وقت حدود 40 دقیقه در آسمان سیدنی منتظر فرود بودیم . مراحل کنترل پاسپورت براحتی طی شد . طبق اظهارنامه ای که قبل از فرود در هواپیما دادند ، ما لیست وسایل همراه را ذکر کردیم ، از جمله مقداری دارو ( مثل قرص سرماخوردگی و ... ) . مامور کنترل دارو آنها را کاملا چک کرد و با لیست داروهای مجاز مطابقت داد . بهتر است که برای داروهای خاص نسخه از پزشک داشته باشید تا کنترل راحت تر صورت گیرد . به هر حال از این مرحله هم تقریبا راحت عبور کردیم و وارد سیدنی شدیم .
اولین تصویر از سیدنی : باران ملایمی می بارید و مسافران در صف به انتظار تاکسی بودند . شهر بسیار منظم ، زیبا و سرسبز بود و با کوجه های دیدنی و منازل شیک و ویلایی دلربایی می کرد و خستگی 14 ساعت سفر را از تن آدم بدر می کرد .
از فرودگاه با بک ماشین شبیه ون ( که نفهمیدم چه ماشینی بود ) به هتل آپارتمان رفتیم ( کرایه 100 دلار ، قابل توجه دوستان علاقه مند!!! )

4- وقایع روز اول :
هنوز کاملا مستقر نشده بودیم که مهندس ارنست برای خوشامدگویی تماس گرفت و یک ربع بعد به اتفاق علی ( مهاجرت نامه ) به دیدنمان آمدند و یک نقشه از محل برایمان آوردند و کلی در مورد مسائل و کارهای مختلفی که اینجا باید انجام بدهیم ، صحبت کردیم .
بعداز ظهر به همراه خانواده به فروشگاه WestField رفتیم و کمی خرید کردیم . تنوع اجناس بسیار زیاد است ولی قیمتها در مقایسه با ایران گران است ( البته در مقایسه با حقوق افراد در اینجا ، ارزان است ) با بک خانواده ایرانی آشنا شدیم که آقای خانواده ، یک سال بیکار بود !!! و من حسابی از این داستان شوکه شدم .
شب در موقع بازگشت از فروشگاه ، پلیس ما را متوقف کرد . دیدم یه چیزهایی می گه که نمی فهمم ، بعد خودشون متوجه شدند و به آرامی توضیح دادند که شما اجازه ندارید با ارابه (گاری) مخصوص فروشگاه ها به بزرگراه وارد شوید چون بچه همراهتان است . داستان این بود که اینجا می توانید ارابه بعضی از فروشگاهها را برای حمل اجناس تا دم منزل بیاورید و بیرون منزل بگذاربد تا فردا خودشان جمع آوری کنند . ما هم در حال ارابه سواری به جایی رسیدیم که پیاده رو در حال بازسازی بود و ما مجبور شدیم بریم از توی خیابون رد بشیم ، که به خاطر همراه داشتن بچه این کار خطرناک است و تذکر پلیس کاملا درست بود . البته برخورد پلیس کاملا مودبانه و از سر خیر خواهی بود که ما هم راحت پذیرفتیم .
اینجا سیستم چراغ قرمزها خیلی جالب است و بعد از سبز شدن چراغ برای شما آژیر می زند تا شما سریع رد شوید !

5- وقایع روز دوم :
با عارف ( hiker of australia ) به دیدن اپرا هاوس و پل هاربر رفتیم و چند ساعتی در آنجا گذراندیم . جای شما خالی . سیستم مترو اینجا بسیار پیشرفته است و قیمت بلیط 6 تا 9 دلار است . اینجا برای گردش خانواده ها در روزهای تعطیل بلیط 2.5 دلار است که ما از آن استفاده کردیم. زحمت خرید مودم اینترنت ADSL وایرلس را محمد رضا کشیدند و ما اینترنت دار شدیم ! جای همه دوستان در اینجا سبز . - پایان اخبار

3 comments:

علی ( مهاجرت نامه ) said...

سلام امیر جان
به صورت سایبری هم به سیدنی خوش اومدی
فقط جسارتا اسم من علی است. البته شما اگه دوست داری محمدرضا صدا کن
خوش باشی.

shahrokh said...

سلام، تبریک میگم و براتون آرزوی موفقیت میکنم. من شاهرخ هستم و برای مهر ماه عازم ملبورن. میخواستم یه سوال درباره آموزش دات نت ازتون بپرسم. لطفا اگه تونستین به من ایمیل بزنین . مرسی
shajahed@gmail.com

Unknown said...

سلام شاهرخ جان ، ایمیل بهت زدم ولی برگشت خورد . ایمیل من در جی میل class.support است. منتظر ایمیلت هستم.