Tuesday, August 23, 2011

وظیفه من در این شرایط چیست؟

داشتم فکر می کردم چکار باید بکنم؟ در این شرایط بد مملکت وظیفه من چیست ؟ بین این همه خبر بد که از ایران می رسد، بین این همه آدم که فریاد زدند و کشته شدند یا به زندان رفتند. راستی جایگاه من کجاست؟ منی که علم سیاست را از رسانه ها یاد گرفتم . منی که با یک خبر رادیو فردا غمگین یا خوشحال می شوم و منی که همیشه شاهد مشکلات و مسائلی که برای جامعه مان وجود دارد ، بوده و هستم.. در این بین دوستی حرف جالبی زد. گفت: " می دانی چرا ما اینهمه در مملکتمان مشکل داریم ؟" گفتم "می دانم ولی می خواهم بدانم تو چه فکر می کنی؟ " گفت " مشکل ما اینجاست که اغلب مردم در این مملکت در جایگاه غیر تخصصی خودشان هستند. " گفتم : "خب ما هم که همه این را می دانیم ، کیست که نداند که مدیران فعلی مملکت ، این کاره نیستند." گفت: " نه ، فقط بحث مدیران نیست، این مشکل همه جامعه است.، اگر دقت کرده باشی از زمان شاه تا الان چند دوره تمام مدیران تمام ادارات و وزارتخانه ها عوض شده، ولی اوضاع باز هم به همان منوال است: " کمی فکر کردم ، دیدم بیراه هم نمی گوید. ادامه داد:" در یوگسلاوی سابق ، انگلستان پیشرفته ترین و ظریفترین سیستم جاسوسی را داشت ، می دانی چه طور؟ " گفتم :" نه " گفت : "برای وزیر کشور یک حساب در سوئیس باز کرده بودند . پول جاسوسی اش را به آن حساب می ریختند، ولی می دانی کار این وزیر جاسوس چه بود؟ " گفتم " نه " گفت : "افراد و مدیران را در سمتهای غیر تخصصی خودشان منصوب می کرد. مثلا یک مهندس عمران را می گذاشت رئیس تشکیلات نظامی ، یک پزشک را می گذاشت رئیس دادگستری و ... ، نتیجه این شد که بعد از چندسال یوگسلاوی پکید. هیچ کس هم نمی دانست مشکل از کجاست. کسی هم فکر نمی کرد که این مشکلات از کجا آب می خورد." کمی فکر کردم، دیدم راست می گوید. الان هم دقیقا همین سیستم در ایران وجود دارد و جالب تر اینکه منتقدان حکومت هم این روش را ناخودآگاه قبول دارند و رفتار می کنند. مثلا خود من ، مهندس کامپیوترم ولی مطالب سیاسی ، اجتماعی می نویسم و در سطح وسیع تر وقتی فکر کردم دیدم مثلا در ستادهای انتخاباتی موسوی و کروبی هم ، همه مهندس و دکتر بودند و کمتر کارشناس علوم سیاسی یا مدیریت به چشم می خورد. شما اگر تاریخچه فعالیتهای بزرگترین تشکلهای دانشجویی ایران ، که همیشه پرچمدار مبازره و منتقد حکومت بوده اند را نگاه کنی، می بینی که بیش از 95 درصد از آنها از دانشجویان فنی و مهندسی بوده اند. البته در این که دولت و مجموعه حکومت هم در پستهای غیر تخصصی خودشان هستند که شکی نیست ولی اگر ما مدعی هستیم که حرف حق را می زنیم و می پذیریم ، باید از خودمان شروع کنیم. و من از خودم می پرسم :" به عنوان یک مهندس کامپیوتر چه ارزش افزوده‌ای برای مملکت خودت داشته ای؟ " و لطفا شما هم این پرسش را از خود بپرسید. حالا می دانم جواب سئوال اولم چیست ؟ "در این شرایط بد مملکت وظیفه من چیست؟" به نظر من تنها کاری که می توانم انجام دهم ، کار تخصصی است. کار تخصصی هم برای من خیلی لذت بخش است. اگر از مجموعه اطلاعات و تجربیات فنی ام که هر روز ، سر کار، با آنها مواجه می شوم ، بنویسم، بزرگترین خدمت و حرکت تاثیر گذار را برای کشور و جامعه خود انجام داده ام . الان ایرانی های متخصص زیادی وجود دارد که اگر هر کدام ، هفته ای یک مقاله تخصصی در مورد کار و تخصص یا تجربیاتشان بنویسند، آنگاه یک حرکت بزرگ علمی ایجاد شده است. حرکتی که اگر نهادینه شود ، دیگر جایی برای حضور افراد غیر متخصص در سطوح بالاتر رشته و کار من وجود نخواهد داشت و آگاهی های زیادی در بین مردم ایجاد می کند. از دوستان خوب خودم در استرالیا که وبلاگ می نویسند ، خواهش می کنم که به جای پرداختن به مسائل جزئی و جواب های خاله زنکی به حرفهای این و آن ، وبلاگ فنی به زبان فارسی بنویسند. هر چقدر که می توانند ، حتی ماهی یک مقاله . باور کنید که این حرکت بزرگی است.

No comments: