Sunday, July 24, 2011

از مقتضیات این روزگار

واقعیت این است که اگر بخواهی یک انسان امروزی باشی ، یعنی اخبار را از طریق سایتها و رادیوها دنبال کنی، خودت را در زمینه کاری ات بروز نگه داری ، آن هم با این روند رشد تکنولوژیهای جدید، مناسبات اجتماعی ات رو حفظ کنی و با دوست و آشنا رفت آمد داشته باشی، برای زن و بچه ات وقت بگذاری ، در فعالیتهای هنری ، ورزشی ، اجتماعی شرکت کنی ( مثلا گاهگاهی دو خط وبلاگ بنویسی !) ، زبان انگلیسی ات را تقویت کنی ، روزی حداقل 8 ساعت هم کار کنی و خلاصه کارهای روزمره ای که در این روزگار ناخواسته درگیرش هستی را انجام دهی ، باید به جای 24 ساعت شبانه روز ، حداقل 30 ساعت در شبانه روز زمان داشته باشی. اینجاست که مدیریت زمان ، مانند پتکی روی سرت می کوبد و به تو یاد آوری می کند که عزیز دل برادر، تو باید چیزهایی مثل نظم ، مدیریت زمان ، روانشناسی و خیلی چیزهای دیگر را قبل از این یاد می گرفتی نه الان که سی و خورده ای سال داری! 
اگر نگاهی به گذشته بیندازیم ، می بینیم که ما بچه های خودمان را از دوران بچگی ، به شرکت در کلاسهای مختلف (خط ، نقاشی ، موسیقی، ... ) ترغیب یا مجبور ! می کنیم اما هیچ وقت به آنها نظم و مدیریت یاد نمی دهیم. می پرسید چرا ؟ چون خودمان هم در همین شرایط رشد کرده ایم ،در همین سیستم دیمی که سالهاست وجود دارد، در نظامی که بیشتر روی آموزشهای دینی یا علوم پایه (ریاضی ، فیزیک ) تاکید داشته تا مهارتهای فکری و انسانی، و این در مرور زمان مشکلات زیادی را برایمان بوجود آورده است . مشکلاتی که گاه با کمک و یاری دوست یا بزرگتری حل می شود و گاه نیز باقی می ماند و هیچ گاه حل نمی شوند و از ما چهره متفاوتی در موقعیتهای متفاوت می سازد.
خلاصه اینکه اگر چه مهاجرت زمینه های جدیدی برای رشد و فعالیت ما فراهم کرده و ما هم در این سیستم خواه نا خواه به جلو می رویم ولی رفتارهایی که باید از بچگی ملکه ذهن ما می شده ، نشده و به سختی می توان این الگوهای ذهنی را عوض کرد. حال باید دید بچه های ما که در فضای آموزشی متفاوتی رشد می کنند ، این مشکلات را خواهند داشت یا نه ؟ راستی مشکلات آینده این نسل چیست؟

No comments: